ترنمي ها
هر چي تو بخواي
درباره وبلاگ


تو خود می خواستی امشب ترنم های باران را برایت هدیه آوردم نسیم روحبخش جان حقایق های پنهان را برایت هدیه آوردم حدیث روشن امروز را هر دم نگاهی تازه می باید به شکرانه گلی خوشبو به رنگ آبی دریا به نام دل برایت هدیه آوردم فرحبخش است کاویدن چه جانبخش است فهمیدن به بینایی ببین جان فرحبخشی برایت هدیه آوردم نکو خویی نباشد پیشه ی هرخس که گل دارد عزیزم من نَمی از تربت جانان برایت هدیه آوردم
نويسندگان

به مجموعه فرایند هایی که برای مشروعیت بخشیدن به درآمدهای غیر قانونی صورت می پذیرد ،پول شویی اطلاق می شود.

انواع پول های غیر قانونی به دست امده در هر جامعه از سه طریق صورت می پذیرد :

1- درامد حاصل از فروش کالایا تولید که از نظارت دولت به منظور فرار از مالیات، پنهانی صورت میگیرد.(پول های خاکستری)

2- درآمد به دست آمده ازکالای قاچاق (پول سیاه)

3- پول های حاصل از انتقال مواد ، قتل و جنایت(پول آغشته به خون یا پول کثیف)

این نوع پول ها قابل استفاده نیستند چونکه به راحتی قابل شناسایی و پیگیری اند و به نحوی دردسر سازند بنابراین باید این پول ها را با پولهای به دست آمده از راه قانونی مخلوط کرد( سرپوش گذاری و رد گم کنی ) تا قابل پیگیری از طرف مقامات مربوط نباشد .

به این نوع فرایند پول شویی  گفته میشود

امروزه راه های زیادی برای رد گم کردن و تطهیر پول به کار برده میشود که رایج ترین آنها سرمایه گذاری در بانک ها ،بازار طلا والماس وانتقال پول به بانک های دارای مقررات آزاد می باشد.

شکل گیری پول شویی

اولین کسی که اقدام به پول شویی کرد فردی به نام آلکاپون بود که گروه آکاپونها را تشکیل داد و اقدام به زورگویی و اخاذی از مردم میکرد.وی برای مخفی کردن اعمال پست خود رخت شوی خانه ای را احداث کرده و وانمود میکرد درامد وی از این راه است .

 و اینگونه بود که اصطلاح پول شویی شکل گرفت

شنبه 6 خرداد 1391برچسب:وقت - فرصت, :: 17:45 :: نويسنده : ............................

 

 

 

فرصت ها...

  • تنها وقت است كه عوض ندارد!!!
  • اگر به دنبال فرصت ها بگردید ، دوچندان میشوند و اگر آن ها را نادیده بگیرید از بین می روند....
  • انسان دانا به جای انکه منتظر فرا رسیدن فرصت های خوب در زندگی باشد ؛ انها را به وجود می اورد....
  • بزرگترین فن زندگی استفاده از فرصت های بی نظیری است که بر ما میگذرند...

 

وقت غنیمت شمر،ور نه چو فرصت نماند

ناله که را داشت سود ،گریه کی امد به کار

 

يكي ميگفت :ديدم چند تا از بچه ها دارن بازي جملات بدون نقطه انجام ميدن .

 

پرسيدم قضيه چييه؟

 

گفتند : علماء بزرگ از شنبه تا چهارشنبه كتاب رو بدون نقطه مي نوشتندو پنج شنبه نقطه هاشو ميگذاشتند و اين طوري هروز ده دقيقه در وقت صرفه جويي ميكردند!

 

عجيبه !بزرگان جمله ها رو بدون نقطه مي نوشتند تا از وقت بيشتر استفاده كنند ولي ما اين كار رو انجام ميديم كه وقتمون بگذره!!!!

 

 

 

مرا موج ها هر روز سیلی زدند

شکستم ولی صخره بار آمدم

..........

ابر هم از بارشش قصد فداکاری نداشت
عقده در دل داشت،روی خاک خالی کردو رفت

..........

من ان گلبرگ مغرورم              که می میرد زبی آبی

ولی با منّت و خواری            پی شبنم نمی گردم

.............

ساحل جواب سرزنش موج را نداد

 گاهی فقط سکوت سزای سبک سری است

..........

بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست

 

باور کنید پاسخ  آئینه  سنگ  نیست

 

.............

 


سیل بر خانه من زور چرا می آرد؟

 

من که بی وقت در خانه ی بازی نزدم!

 

................

 

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم ؟

 

طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

..........

بیچاره درخت پیر از بی خبری 

می خواست تبر عصای دستش باشد

..............

 

گر مرد رهي غم مخور از ديري و دوري

 

داني كه رسيدن هنر گام زمان است؟

 

 

 

..........

دل كه رنجيد از كسي ،خرسند كردن مشكل است

 

شيشه ي بشكسته را پيوند كردن مشكل است

...........

قبل از آنی که درختان همگی دار شوند 

شاخه ها را بتکانید که بیدار شوند

........

 

 بي گناهي گر به زندان مرد با حال تباه

ظالم مظلوم كش هم تا ابد جاويد نيست

 

 

چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:ماجراي سنگ صبور, :: 17:56 :: نويسنده : ............................

سنگ صبور

در زمانهای گذشته پیرزنی با مشکلات فراوان زندگی می کرد.پیرزن سنگی داشت که هر وقت به یاد مشکلتش می افتاد بر روی آن لباس میشست وباآن درد دل میکرد .به مرور زمان سنگ براق شد و به یک سنگ قیمتی تبدیل شد پیرزن برای رفع مشکلاتش آن را فروخت.مدتی نگذشت که سنگ کدر شد وآن را دور انداختند یک روز که پیرزن از جایی بر می گشت آن را دید و به خانه برد و مثل گذشته هر وقت به یاد مشکلاتش می افتاد روی آن سنگ لباس می شست و با آن درد دل می کرد .دوباره سنگ براق شد و این بارنیز، پیرزن آن را برای رفع مشکلات فروخت .این قضیه بارها تکرار شد و پیرزن پی برد که این سنگ با او همدردی می کند و گرهی از مشکلاتش را باز می کند این جا بود که فهمید کسی از این سنگ برای او بهتر نیست .تصمیم گرفت که آن را نفروشد و هرگاه که غم و غصه داشت با سنگ صبورش درد دل کند.

 

پيوندها
  • ردیاب خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ترنمي ها و آدرس tarnamebaran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 29
بازدید کل : 19973
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

کد جست و جوی گوگل